شناسه خبر : 9796
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۴۰۱
45
ماجرای شعر زنده یاد هوشنگ ابتهاج به نام اربعین

ابتهاج در بخشی از کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» که در سال ۱۳۹۱ منتشر شد و طی آن در گفت و گو با میلاد عظیمی و عاطفه طیه خاطرات زندگی اش را بیان کرد، روایت جالبی را از روز هشتم محرم بیان می کند که در آن شعری با عنوان «اربعین» برای سیدالشهداء(ع) سروده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موکب عقیله ، در این کتاب آمده است: «امروز هشتم محرم بود و عصر به خانه سایه رفتیم. سایه مغموم بود و از چشم‌هایش معلوم بود گریه کرده. عاطفه گفت: «بازم شیطونی کردین؟» سایه خندید. پرسیدم «اتفاقی افتاده؟»

– نه! شما می‌دونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که می‌زنم داره روضه و نوحه نشون می‌ده

من هم گوش می‌کنم و خب گریه‌ام می‌گیره. می‌شینم با اینها گریه می‌کنم. (لبخند می‌زند.)
پس از چند دقیقه گپ و گفت، سایه می‌گوید:

«سال‌ها پیش یک شعری گفتم به اسم «اربعین» که تمومش نکردم.»

با تعجب اصرار می‌کنم شعر را بخواند و می‌خواند:

«یا حسین بن علی

خون گرم تو هنوز

از زمین می‌جوشد

هرکجا باغ گل سرخی هست

آب از این چشمه خون می‌نوشد.

کربلایی است دلم»

۱۰.۸۹ پربازدید!

منبع : هشمهری انلاین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

اخبار مرتبط :

g11
حماسه خدمت در موکب عقیله؛ پایانِ فصلی نو از عشق و ایثار
photo_2025-08-13_14-39-32
گردهمایی زنان جهان برای خدمت به زائران اربعین
images (1)
غم نامه غزه؛ فریادی از قلب اربعین
149
هشدار ستاد اربعین به زائران درباره ازدحام مسیر برگشت
photo_2025-08-13_14-52-38
از نجف تا کربلا، قصه‌هایی که خاک می‌خورند
photo_2025-08-13_14-39-32
"موکب عقیله" نمایشی از ظرفیت‌های مدیریتی زنان شیعه در سطح بین‌المللی