


حسین است دیگر، دردانه مولایمان علی که پیامبر(ص) با بغض او را در آغوش میفشرد و حنجرهاش را غرق در بوسه میکرد.
حسین است دیگر، فرزند ام ابیها، نخستین نفری که در گودال قتلگاه بر بالین جرحهجرحه حسین حاضر شد.
حسین است دیگر آنکه فریاد مظلومیت و اقتدارش قرنها است نسل به نسل، سینه به سینه و دهان به دهان به ما رسیده است و این امر سلسهوار تا قیام قیامت ادامه خواهد شد.
مگر میشود عاشق حسین نبود جانم به فدایش که هرجا نامش را شنیدیم به فضیلت نام اعظمش چشمی نبود مگر به اشک برای او خیس شده باشد.
مگر میشود روایت کربلا را شنیده باشی و برای هر واقعه و رجزخوانیهایش سینه چاک نکرده ، پیرهن ندریده و صورت سرخ نکرده باشی؟
حسین است دیگر ذکر کربلایش جانت را میسوزاند و شعلههایش روحت را جلا میدهد.
مگر مصیبتی بالاتر از عاشورا تصور میشود؟ عاشورایی که سر نوه رسول خدا با ناجوانمردی آن هم تشنه و غریب بالای نیزه میرود. اگر تمام انسانها تا آخر عالم برای حسین و یارانش اشک بریزند باز هم کم است.
سالهاست شیعیان بعد از چهل روز حزن و اندوه جگرسوز حسین گویی به اربعینش که میرسند داغ دلشان تازه میشود. بساط روضه و هیئت و حسینیه در گوشه و کنار شهر به یاد سختترین روز آدم و عالم پهن میشود.
نزدیک اربعین حسین که میشویم دلهای بیقرار از فراق ارباب چون مرغی پرکنده به هردری میزنند تا کوله سفر ببندند و راهی مسیری شوند که هر قدمی که در آن بر میدارند بیتاب ترشان میکند. در این راه اندک اندک عاشقان حسین فارغ از جنس و مذهب و رنگ به یکدیگر میپیوندند تا بتوانند سرخم کنند ارادت خود را به ایشان اعلام کنند و عاشقانه بگویند آقا جانم، اربابم جانم فدای تو…
پیادهروی اربعین پایان پیادهروی زینب(س) است که توانست با غرور و سربلندی با وجود تمامی سختیهای جانفرسا و نفسگیر پس از واقعه کربلا آن را انجام دهد که شرمساری او به دلیل جای خالی رقیه(س) هم داستان خودش را دارد.
این زینب وابسته به برادر چهل روز است در فراق معشوق چون شمع سوخته است که کسی گمان نمیکند او توانسته باشد پس از حسین روی پاهایش بایستد . بخشی از پیادهروی اربعین خاص زینبی است که از این پیامبر خدا دفاع کرده است و یکه و تنها در مقابل کوفیان قد علم کرد تا عالمیان بدانند أولاد علی اقتدار را از پدر و عظمت را از مادر به میراث دارد.
امام حسین(ع) تمام اهل بیت را به کربلا بردند و این امر نشان دهنده نقش مهم خانواده در همدلی و مهروزی بین اعضا و رشد و تعالی معنوی بوده که توجه به آن بسیار ارزشمند است.
حال پس از سال ها بانوان هم با الگوبرداری از حضرت زینب برای تمرین صبر، عزم و اراده به هر طریقی که شده راهی این سفر زندگیساز و متعالی میشوند.
عشق به امام حسین (ع) زن ومرد نمیشناسد اما بیشک حضور بانوان مخصوصا آنهایی که فرزندانشان را به همراه میآورند در این طریق معرفت سختیها و چالشهای بیشتری دارد اما از آنجایی که گام نهادن در مسیر راهپیمایی اربعین هرلحظهاش حلاوتی شیرینتر از عسل دارد به همت بانوان موکبدار بخشی از این سختیهای زیبا آسان میشود.
از حق که نگذریم در چندین سال گذشته که پیادهروی اربعین پرشورتر برگزار می شود و شرکتکنندگان با آرمانهای اهل بیت و تجدید بیعت با ایشان دراین راه حضور بههم میرسانند بانوان موکبدار هم پابهپای مردان به طرق مختلف به زائران اباعبدالله خالصانه و بیادعا خدمت میکنند.
پایگاه اطلاع رسانی موکب عقیله برای معرفی این بانوان موکب دار و کسب تجربه و آگاهی از چنین مسئولیت سنگین و بزرگی به سراغ یکی از بانوان جوان موکبدار رفته که متن زیر حاصل این گفتگوست.
زهرا میرزایی، ۳۴ ساله دارای مدرک دکتری مطالعات زنان، یک مادراست که سال گذشته برای اولینبار به صورت تمام وقت موکبداری بانوان را در مراسم راهپیمایی اربعین تجربه کرده است.
اولین جرقهای که باعث شد شما در این مسیر قرار بگیرید از کجا و چگونه آغاز شد؟
راستش را بخواهید فکر میکنم حس و حالی و عرقی که ما به اربعین داریم به صورت ذاتی در فرهنگ و درون ما وجود دارد و معتقدم ما در فرهنگ زائر بودن زندگی و رشد میکنیم و گرامیداشتن زائران اهلبیت هم در فرهنگ ما وجود دارد.
با توجه به علاقه و رشته تخصصی که در آن تحصیل کردهام در هر مسیری که حرکت میکنم توجه به زنان و بانوان در اولویت قراردارد. فضای اربعین هم یکی از این فضاهایی بود که من را در کنار خدماترسانی که انجام میدهم برای شنیدن و دیدن صحبتهای بانوانی که در این مسیر با شخصیتها، عقاید، ادیان و فرهنگهای متفاوت حضور دارند تشنه و تشویق میکرد و همین باعث شد اطلاعات بسیار ارزشمندی از سبک دینداری زنان و نوع دینی که زنان نسبت به حضرت زینب احساس میکنند را به دست بیاورم.
در مورد نقش خانواده و تاثیر آن برای قرار گرفتن در این مسیر برایمان بگویید؟
من در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم و پدرم دوست داشت در فرصتی به کربلا و برای زیارت امام حسین برود. تشنگی و عطشی که برای رفتن به کربلا دارم برگرفته از مرام پدرم است. سالهاست از دوران کودکی و از وقتی به یاد میآورم سعادت داشتم به همراه خانواده در این مسیر نورانی قدم بردارم.
طبیعتا رشد و تربیت در چنین محیطی نوعی احساس وظیفه و دین به اهل بیت را در من ایجاد کرده است.
حضور در مراسم راهپیمایی اربعین به صورت خانوادگی نکته بسیار مهمی است . در بسیاری از موارد مادرم به تنهایی برای زیارت و پیادهروی میرفت.
باتوجه به اینکه اغلب بانوان برای سفر رفتن شرایط و حساستهایی دارند، آیا سختیهایی که به دلایل مختلف در مسیر پر ازدحام پیادهروی اربعین وجود دارد میتواند مانعی برای حضور بانوان باشد؟
پیش از اینکه خودم شخصا تجربه این سفر را داشته باشم با افکار متفاوتی از سوی افراد متعدد در مورد این سفر مواجه شدم. برخی معتقد بودند سفر بسیار سختی است و عدهای دیگر از شیرینی سفر و خاص بودن آن میگفتند که با تمامی سفرهایی که تاکنون داشتهام متفاوت است.
من به شخصه بسیار حساس هستم و در صورتیکه تغییر مکان داشته باشم به سختی میتوانم بخوابم. یادم میآید در یکی از سفرهای اربعین که با مادرم همراه بودم در مورد اینکه چگونه بدون بالشت خودم توانستهام بخوابم از من سوال کردند و پاسخ من این بود که کلا بدون بالشت استراحت کردهام.
نمیخواهم شعارگونه صحبت کنم اما وقتی در این فضا قرار میگیری به صورت معجزهآسایی همهچیز سهل و آسان میشود.
عمده خدماتی که به بانوان در موکبها ارائه میشود بحث بهداشت فردی و درمان و التیام تاول پاهایشان است و در تمام مصاحبههایی که با آنان داشتم همه از وضعیتشان راضی بودند و معتقد بودند حال خوب معنوی و رسیدن به جایگاهی که «من توانستم» در این مسیر قدم بگذارمی که به دست میاورند ارجحتر از هر موضوع دیگری است.
همذات پنداری با حضرت زینب یکی دیگر از مواردی است که در این مسیر قوت قلب بانوان بود.
شنیدن تجربه بانوان در مسیر پیادهروی اربعین چه آوردهای برای شما خواهد داشت که تصمیم گرفتید مصمم به عنوان موکبدار و خدمات دهنده در این راه قدم بردارید؟
وقتی افراد به موکب میرسند اولویتشان استراحت و تیمارگرفتن است. سعی میکنم در حین تیمارداری با آنان تعامل داشته باشم.
بسیاری از بانوان به دلیل شرایطی که در جامعه ما وجود دارد تصورمیکنند توانایی مشارکتهای اجتماعی و فرهنگی را ندارند و باید فقط در خانه حضور داشته باشند و وقتی در فضای انقلابی راهپیمایی اربعین قرار میگیرند احساس رشد و توانمندی میکنند چراکه در رویدادی وارد میشوند که شاید بسیاری از مردان توانایی حضور در آن را ندارند.
معتقدم فضای اربعین به دلیل حضور و رشادتهای حضرت زینب(س) یک فضای کاملا زنمحور است و موجب هویت بخشی به بانوان میشود. شاید این یکی از عمده دلایلی باشد که احساس کردم باید در توسعه این هویت بخشی به بانوان اقدام کنم. آنان در طول این سفر به این باور میرسند که اگرچه در این راه جنسیت مطرح نیست اما رسالت من برای حضور در این انقلاب ادامهدهنده راه و روشی است که حضرت زینب در پیش گرفته بود.
موکبی که شما در آن فعالیت میکنید و خدمات ارائه میدهید چه تفاوتی با دیگر موکبها دارد؟
موکب ما در قالب چند چادر در فضای پارکی که وجود داشت برپا شده بود و در آنجا فقط به بانوان خدمات میدادیم. نگهداری و سرگرمی بچهها برای استراحت مادران، ارائه خدمات مشاوره به صورت کاملا تعاملی که فضای پیشرو تا رسیدن به مقصد برایشان آرامبخش باشد و همچنین ارائه خدمات بهداشت فردی و اجتماعی از جمله مواردی بود که در موکب ما خدمترسانی میشد.
نکته ویژه در موکبما میزبانی صرف از بانوان زائر بود.
در طول سالهایی که تجربه حضور در این مراسم دارید آیا با بانوانی که زمینه مذهبی ندارند هم مواجه شدهاید؟
در مسیر مکررا با افرادی روبهرو میشوی که در ابتدا از لحاظ ظاهری با اکثر جمعیت متفاوت هستند. وقتی با آنها همکلام میشوی و از علت حضورشان سوال میکنی با جوابهای جالبی مواجه میشوی از ترغیب دوستان برای گذران اوقات خوش و تفریح گرفته تا کسب تجربه و …
اما همین افراد هم وقتی در فضای پیادهروی اربعین و شوروهیجان قرار میگیرند تغییر میکنند و خودشان را مدیون به ارباب حساب میکنند. با مواردی مواجه شدم که فرد پس از بازگشت از این سفر اگر در ظاهرش تفاوتی ایجاد نشده باشد و یا شبیه حالو هوای مراسم اربعین را نداشته باشد اما خودش را ملزم به این می داند که در مراسم دعای عاشورا و یا هرکجا نامی از حسین (ع) در میان باشد حضور پیدا کند.
گاهی میشنوم در زندگی مشکلاتی داشتند که به صورت معجزهگونهای برطرف شده و آنها علتش را فقط و فقط حضور در راهپیمایی اربعین و عشق به امام حسین میدانند.
نکته مهم در این افراد پس از تجربه سفر اربعین این است که به اتفاق معتقد هستند برای سالهای آتی هم جهت ادای دین باید در این مسیر گام بگذارند اما این بار با عطش برای رسیدن به حسین(ع).
آیا به دیگر بانوان هم توصیه میکنید به این مسیری که شما رفتهاید وارد شوند؟
حتما، حتما . من قبل از ورود به این مسیر سال ها تجربه اردوهای جهادی داشتم یعنی مقداری شناخت و آگاهی نسبت به رشد و تکاملی که در طول راه اتفاق خواهد افتاد داشتم اما تجربه اربعین با هیچ چیزی قابل قیاس نیست.
صبوری، سعهصدر، فروخوردن خشم و کسب آرامش از ارزشمندترین حسناتی است که در این مسیر به دست میآید. از این رو به همه توصیه میکنم سفر اربعین و موکبداری را تجربه کنند.
اگر در حال حاضر بینالحرمین باشید چهچیزی میخواهید؟
آرامش خاطر و امنیت روانی برای همه مردم کشورم.
کلام آخر؟
اربعین فضایی است که در آن با حداقل امکانات بهترین لحظات را زندگی میکنیم و بانوان ما برای حضور درچنین بستری نیاز به حمایت دارند که ما سعی میکنیم هرچند اندک برای گام نهادن در این طریق روحانی به نوعی حامی آنان باشیم.
حضرت زینب(س) پس ازواقعه جانگداز عاشورا در روزهای اسارت سختیهای فراوانی را متحمل شد که یکی از آنها بیداریهای شبهنگام و تیماری از بیماران و بانوان بوده که این مرام و مسلک و چراغ راهی است برای زنانیکه در این راه گام برمیدارند. لذا حضور بانوان در مراسم اربعین نه تنها چالشی به همراه ندارد بلکه تداعی کننده مصائب و سختیهای بانوی اسلام و اسوه صبرو استقامت و کاروان اسیران کربلا است.
۱۰.۱۱۲ پربازدید!





