مادر است و با عروسها و نوههایش سالهاست که به خدمتگزاری به زائران اربعین حسینی کوشا است، «زهرا عبداللهی» که امنترین نقطه عالم را همین مسیر پیادهروی اربعین میداند، باز هم منتظر اربعین حسینی است تا رهسپار شود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موکب عقیله، موسم اربعین که میشود، همه انگار خودشان را در ۸۰ کیلومتری نجف تا کربلا میبینند، یا در حال پیادهروی هستند یا در موکبها به زائران اربعینی اباعبدالله الحسین (ع) خدمت میکنند، پیر و جوان ندارد، حتی کودکان هم به میدان میآیند تا اوج ارادت و عشق خودشان را به امام شهید نشان دهند.
اما در این میان بانوانی هستند که همپا با مردان موکبهایی را برپا کردهاند تا نامشان را در زمره یاریدهندگان عقیله بنیهاشم حضرت زینب کبری (س) ثبت کنند. «زهرا عبداللهی» یکی از این بانوانی است که سالها است در برپایی موکب و هیأت عزاداری حسینی کوشا است.
از مادربزرگ تا نوهها همه برای برپایی موکب میآیند
او سه پسر دارد که همگی آنها متولد دهه شصتند. پسرانی که با محبت اهل بیت (ع) بزرگ شدهاند، البته ۲ نفر آنها معمم به لباس روحانیت هستند. این پسرها همراه با مادرشان از فعالان موکب پیادهروی اربعین هستند و کنار آن هم از امر تبلیغ برای محرم غافل نماندهاند. خانواده زهرا عبداللهی از عروس و نوهها گرفته تا پسرانش وقتی موسم پیادهروی میشود، هر کجا باشند خودشان را به کربلا میرسانند.
او میگوید: زمانی که پسر کوچکم مدرسه میرفت، ۱۲ روزی به زمان اربعین مانده بود و هنوز پاسپورتش آماده نبود، خیلی تلاش کرد، اما موفق به دریافت پاسپورت نمیشد، در آن زمان به خاطر ازدحام جمعیت معمولاً پاسپورتها سریع تحویل داده نمیشد، دوستانش همگی به کربلا رفتند و او جا ماند. چه شبها و روزهایی پسرم دوندگی میکرد تا پاسپورتش را بگیرد، اما انگار کارها بهم گره میخورد، وقتی هم پاسپورتش آماده شد، بلیط گیرش نمیآمد. به ترمینال میرفت، خبری نبود، راهآهن میرفت آنجا هم بلیط گیرش نیامد. خلاصه، با سختی خودش را به کرمانشاه رساند و از آنجا هم یک ماشین دربست تا مرز گرفت تا به دوستانش برسد!
البته زهرا خانم مانند هر مادر دیگری نگران حال پسرش بود تا صحیح و سالم به مقصد برسد، البته پسرش سر نترسی داشت و علیرغم سفارشهای مادرانه زهرا خانم، باز هم کار خودش را کرده بود، چرا که هدف او فقط رسیدن به کربلا در اربعین بود و وقتی ساعت سه صبح به کرمانشاه رسیده بود، صبر نکرد که هوا روشن شود، بلکه با یک ماشین دربستی رفته بود لب مرز!
امنترین نقطه عالم در نزدیکی کربلا!
حال این روزها که زهرا خانم قصه دلدادگی خانوادهاش را به خاندان امام حسین (ع) برایمان تعریف میکند، همچنان اشک شوق در چشمانش حلقه میزند و میافزاید: میخواهم بگویم عشق به سیدالشهدا (ع) بزرگترین نعمت و ثروتی است که خدا به من و خانوادهام عطا کرده است، اگر کسی محبت و عشق به سیدالشهدا (ع) جزو اشراف و ثروتمندان عالم است، اگر حسین (ع) داشته باشی، همه چیز داری و اگر حسین نداشته باشی، هیچ چیزی نداری، حتی اگر همه عالم را به تو داده باشند، اینکه مداحان ما میخوانند: «زیر علمت امنترین جای جهان است»، این واقعیت عالم است.
حال شاید این سؤال برای شما پیش بیایید حضور بانوان در برپایی موکبها در زمان اربعین حسینی کمی عجیب باشد، اما زهرا خانم اعتقاد دارد: امنترین جای عالم جایی است که پرچم امام حسین (ع) نصب شده باشد، فکر نمیکنم جایی در عالم پیدا شود که انسان این همه احساس امنیت داشته باشد، حتی در خانه خودش هم انسان این مقدار احساس امنیت نمیکند که در موکبهای اربعین احساس امنیت میکند.
استراحت در موکب معنایی ندارد
در این موکبها واقعاً خودت را در خانه پدر میبینی، آن پدری که سایهاش امنیتآور است. البته در زمان پیادهروی اربعین موکبی که صرفاً توسط بانوان تشکیل شده باشد، معمولاً وجود ندارد، چون برپایی یک موکب فعالیت سختی است. اما با این وجود حضور بانوان در میان موکبهای عراقی و ایرانی پر رنگ است. در این موکبها کسی شبانهروز خواب ندارند، یعنی از شب تا صبح کار پشتیبانی انجام میدهند، از صبح تا شب هم میزبان زوار هستند.
باید باشی و ببینی که در قلوب انسانهای مؤمن، حقجو و حقطلب، برای شهادت حسین (ع) یک حرارتی است که پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: این حرارت تا ابد سرد نمیشود. آری! این شور، نشاط، دلدادگی، عاشقی و شیدایی که دوستداران اباعبدالله الحسین (ع) در جریان پیادهروی نجف تا کربلا دارند در هیچ کجای عالم پیدا نمیکنید.
همیشه نگران اربعین سال بعد است!
زهرا خانم با اشاره به اینکه در این مسیر ۸۰ کیلومتری نجف تا کربلا بارها مردان و زنانی را دیده است که هیچ توجهی به خستگی و تاولهایی روی پاهایشان ندارند، اما شور و شوق به امام حسین (ع) و زیارت کربلا همچنان در چشمانشان زنده است، ابراز میدارد: همیشه یک دل نگرانی در من است که نکند به خاطر قصور، تقصیر یا گناهانی که دارم این توفیق خدمتگزاری در موکب از من سلب شود، نکند وقتی اربعین بیاید من توفیق خدمتگزاری نداشته باشم.
به هر حال داستان پیادهروی اربعین و خدمت کردن به دستگاه امام حسین (ع)، مصداق این روایت نورانی از پیغمبر اکرم (ص) است که میفرماید: «إنّ لِقَتلِ الحُسینِ حَرارَهً فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لاتَبرُدُ اَبَداً»
۱۰.۳۵۵ پربازدید!